موسسه آموزش عالی ریحانة النبی (سلام الله علیها)
سلاح ما، قلم است؛ سلاحمان را بر زمین نمی گذاریم....
سلاح ما، قلم است؛ سلاحمان را بر زمین نمی گذاریم....
دوشنبه 96/12/14
“خدا در انديشه” مقدمهاى است براى «خدا در زندگى»
از نظر اسلام توحيد اگر صرفا توحيد نظرى باشد يعنى در مرحله فكر و نظر بماند، به مرحله عمل نرسد، در مرحله انديشيدن متوقف بشود و در مرحله بودن و زيستن انسان تحقق پيدا نكند، اين توحيد، توحيد حقيقى و واقعى نيست.
اى بسا افرادى كه متكلم به اصطلاح علماى اسلامى بودند و موحد واقعى نبودند. با هر خصمى اگر مواجه مىشدند او را محكوم و مغلوب مىكردند.
در ميان همين طبقه افرادى بودند كه وقتى مقام عمل و مقام اخلاص پيش مىآمد، آن توحيدى كه داشت، از مرحله فكر و خيال و انديشهاش يک قدم جلوتر نمىآمد يعنى در عمل نمىتوانست موحد زيست كند؛ كأنّه اين توحيد او فقط مال مرحله فكر و انديشه و خيالش است؛ در مقام عمل يک موجود مشرک بود، بنده هزار چيز بود، بنده هزار كس بود بلكه بنده هزار ناكس بود، بنده شيطان بود ولى در مرحله انديشه موحد بود يعنى دليل براى وجود خدا خوب مىآورد.
آيا چنين آدمى از نظر اسلام موحد است؟ نه. توحيد اسلام يک طرحى است براى پياده شدن در وجود انسان؛ «خدا در انديشه» براى «خدا در زندگى» است، يعنى مقدمهاى است براى «خدا در زندگى».
استاد مطهری، خدا در زندگی انسان، ص۲۹-۲۸ (با تلخیص)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پنجشنبه 96/12/10
بدان که شناختن نفس خويشتن كليد سعادت دو جهان، است. هر كه خود را نتواند بشناسد چگونه به شناخت ديگرى می تواند برسد
«من عرف نفسه فقد عرف ربه»
تو كه در علم خود زبون باشى عارف كردگار چون باشى
انسان با شناختن خود، میفهمد که حقیقتش از جنس ملکوت است و خداوند چنين جوهر شريفی را عبث نیافریده است ، پس موجب شوق به تحصيل كمالات و دوری از «رذائل» مىگردد.
اگر این شناختِ تو ظاهری باشد و از باطن ندانى مگر اين قدر كه چون گرسنه شوى ، غذا طلبى و …
همچون حیوانات خواهی بود در حالی که خداوند عالم تو را بر ساير مخلوقات ترجيح داده و فرموده:
«وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا»
پنجشنبه 96/12/10
معراج السعاده
هر كسى را از دو چيز آفريده اند:
يكى اين بدن ظاهر، كه آن را تن گويند كه عالم جسماني است. و يكى ديگر «نفس» است كه آن را روح و جان و عقل و دل نيز گويند، و چون از جنس مجردات است شناخت آن بسیار مشکل تر از شناخت جسم است.هر كه قلب خویش را از غبار عالم طبيعت پاك كند و علايق و شهوات حيوانيت را اندكى از خود دور نمايد. يقين مىكند كه ذات او از اين عالم جسمانى نيست، بلكه از عالم ديگر است.از دیگر نشانه های غیر مادی بودن نفس اینکه در خواب، نیز راه حواس بسته شود، و با وجود اين در خواب آدمى در آفاق و اطراف عالم مشغول سير كردن باشد و در صورت صفای دل بر غیب نیز آگاهی می یابد.
چهارشنبه 96/12/09
شما هم وقتی به خواستگاری میرفتید و مته به خشخاش میگذاشتید، این توجیه را میآوردید که «میخواهم کفو خودم را انتخاب کنم؟» از سطح فرهنگی گرفته تا اقتصادی تا زیبایی دختر را نمره گذاری می کردید به بهانه رسیدن به «همکفو»؟
آیا منظور اهل بیت از این که زن و شوهر باید کفو هم باشند این چیزها بوده؟ این دقیقا همان سوالی است که از پیامبر اعظم پرسیدند و ایشان فرمودند: فقام إليه رجل فقال: فمن نزوج؟ فقال: الأكفاء ، فقال: ومن الاكفاء؟ فقال: المؤمنون بعضهم اكفاء بعض، المؤمنون بعضهم اكفاء بعض
مردی به سوی پیامبر برخاست و گفت: با چه کسی ازدواج کنیم؟ حضرت فرمود: با «هم کفوها». عرض کرد: «هم کفو چه کساني هستند؟» پیامبر فرمود: «مؤمنون بعضي بر بعض ديگر هم کفو هستند.»
پس ملاک «هم کفو» بودن «ایمان» است؛ نه آن چیزهایی که ما دلمان میخواهد و بهانهاش را با دین توجیه میکنیم. حالا واقعا کداممان با معیار «ایمان» به دنبال همسر میرویم؟