موسسه آموزش عالی ریحانة النبی (سلام الله علیها)
سلاح ما، قلم است؛ سلاحمان را بر زمین نمی گذاریم....
سلاح ما، قلم است؛ سلاحمان را بر زمین نمی گذاریم....
شنبه 97/09/17
از خجسته ترین پیامدهای انقلاب اسلامی، وحدت حوزه و دانشگاه است. طرح مسئله وحدت حوزه و دانشگاه را می توان از آثار انقلاب فرهنگی دانست که با بهره گیری از رهنمودهای امام خمینی رحمه الله در سال 59 آغاز گردید. انقلاب فرهنگی هم چنان که حضرت امام رحمه الله در پیام نوروزی سال 59 اعلام فرمود، گسترش پژوهش های علمی و معارف بلند و عمیق اسلام را به عنوان هدف اصلی دنبال می نمود. این آرمان بلند، دانشگاه و حوزه را برای تلاش مشترک به سوی هم کشاند و در فضای سیاسی آن زمان، باب مشارکت و وحدت حوزه و دانشگاه را بازکرد.
چهارشنبه 97/09/14
شرح مختصری از سخنرانی جناب آقای شایان پور:
توضیح مختصری از روحیه، تفکر، مدیریت، رفتار جهادی وبسیجی جهت خروج از مشکلات کشور و استفاده از بیانات امامین انقلاب در توضیح مطالب یاد شده؛ مانند:” اگر روحیه و تفکر بسیجی در کشور طنین انداز شود چشم طمع بیگانگان از کشور بریده خواهد شد.” که مثال پیروزی های مردم فلسطین ، لبنان و سوریه در تحولات میدانی اخیر اشاره داشتند. و هم چنین رفاه زدگی و اشرافی گری مسئولین بعنوان آفت انقلاب مطرح نموده و فاصله آنان با اهداف و آرمانهای انقلاب اشاره نموده و گفتند ما دو نوع انقلابی داریم : انقلاب بازها به دنبال کنسرت و ورود خانمها به ورزشگاهها بوده و انقلاب سازها دارای تفکر بسیجی و روحیه جهادی هستند. در ادامه نکاتی در خصوص هزینه های حزب بازی و راههای کسب درآمد احزاب اشاره نموده وهدف حزب که جهت به دست گرفتن قدرت در تلاش هستند. در پایان هم جمع بندی از مشکلات کشور که نشأت گرفته از حزب بازی و تفکر لیبرالیسم و فضای مجازی وشبکه های اجتماعی عنوان نموده و راه خروج از این پیچ تاریخی را بصیرت، تقوا و گوش به فرمان ولایت داشتن دانست.
دوشنبه 97/09/12
در این آیه، بار دیگر به دنبال بحث هاى مربوط به منافقان و مرتدان یعنى کسانى که بعد از قبول اسلام به سوى کفر باز مى گردند ـ به اهمیت گناه شرک اشاره مى کند که گناهى است غیر قابل عفو و بخشش و هیچ گناهى بالاتر از آن متصور نیست.
مضمون این آیه با تفاوت مختصرى در همین سوره گذشت (آیه ۴۸). البته این گونه تکرار در مسائل تربیتى لازمه بلاغت است; زیرا مسائل اساسى و مهم باید در فواصل مختلفى تکرار شود، تا در نفوس و افکار، راسخ گردد.
درحقیقت گناهان، همانند بیمارى هاى گوناگونند، مادام که بیمارى به مراکز اصلى بدن حمله ور نشده و آنها را از کار نینداخته است، امید بهبودى وجود دارد، اما اگر فى المثل بیمارى، مرکز اصلى بدن یعنى مغز را مورد هجوم قرار داد و فلج ساخت،درهاى امید بسته خواهد شد و مرگ حتمى به دنبال آن فرا خواهد رسید.
شرک، چیزى است که مرکز حساس روح آدمى را از کار مى اندازد، و تاریکى و ظلمت در جان او مى پاشد و با وجود آن هیچگونه امید نجات نیست.
اما اگر حقیقت توحید و یکتاپرستى که سرچشمه هر گونه فضیلت، جنبش و حرکت است، زنده باشد، امید بخشش در مورد بقیه گناهان وجود دارد، لذا قرآن کریم در این آیه چنین مى فرماید: خداوند شرک به خود را نمى آمرزد، ولى کمتر از آن را براى هر کس بخواهد مى آمرزد (إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ).
همان طور که گفتیم در همین سوره، این آیه تکرار شده است تا آثار شرک و بت پرستى که سالیان دراز در اعماق نفوس آن مردم لانه کرده بود، براى همیشه شستشو گردد و آثار معنوى و مادى توحید بر شاخسار وجود آنها آشکار شود، منتها ذیل دو آیه با هم تفاوت مختصرى دارد در اینجا مى فرماید: هر کس براى خدا شریکى قائل شود در گمراهى دورى گرفتار شده (وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً).
ولى در گذشته فرمود: کسى که براى خدا شریک قائل شود دروغ و افتراء زده و مرتکب گناه بزرگى شده است (وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرى اِثْماً عَظِیْماً).
در حقیقت در آنجا اشاره به مفسده بزرگ شرک از جنبه الهى و شناسائى خدا شده، و در اینجا زیان هاى غیر قابل جبران آن براى خود مردم بیان گردیده است.آنجا جنبه علمى مسأله را بررسى مى کند و اینجا جنبه عملى و نتایج خارجى آن را.
تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۶ سوره نساء
شنبه 97/09/10
حجت الاسلام پناهیان
یک گلفروش هر روز بارها دستهگل درست میکند، اما اگر یکروز بخواهد برای معشوق خودش دستهگلی درست کند، حتماً اینکار را با انگیزه و نشاط خاصی انجام میدهد و بیشتر از همیشه از این کارش لذت میبرد!
اگر معشوق کسی به او بگوید «یک لیوان آب به من بده!» او از انجام همین کار ساده چه حس خوبی پیدا میکند! مهم این است که تو برای چه کسی و در محضر چه کسی این کار را انجام میدهی؟ حالا تصور کن که در محضر بزرگترین معشوق عالم هستی!
ما که هنوز عاشق خدا نشدهایم چه؟ یک مدت از سرِ «احترام خدا» کارهایت را بهخاطر خدا انجام بده؛ کمکم عاشقش میشوی! وقتی عاشق خدا شدی، یک زندگیِ عالی خواهی داشت که از هر لحظهاش لذتها میبری!
منتظر نباش یک شیرینی خاصی در زندگیات پیدا شود تا لذت ببری؛ کاری کن از همین زندگیِ عادیات خیلی نشاط پیدا کنی! هر کار سادهای را هم «بهخاطر خدا» انجام بده تا از آن لذت ببری.
شنبه 97/09/10
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره
ماه رمضان سال ۱۴۰۵ هجری قمری بود. من در آن موقع طلبه جوانی بودم و شهریه نمیگرفتم. برای اینکه بتوانم امور زندگی را بگذرانم، باید به سفر تبلیغی میرفتم، ولی در آن ماه رمضان موفق به این کار نشدم. از همان اوایل ماه مبارک، دستم خیلی تنگ بود، بهحدی که پول خرید یک نان را هم نداشتم. بچه شیرخوارهای هم داشتم که باید برایش شیر تأمین میکردم.
آن زمان منزل ما در سیمتری کیوانفر بود. از منزل با حالت ناراحتی و با پای پیاده راهی حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها شدم و در حرم شروع کردم به زیارت و دعا و عرض حاجت. در همین حین که داشتم با حضرت معصومه درد دل میکردم. آقایی کنار من، رو به ضریح قرار گرفت و دستش را داخل جیب من کرد و رفت. من در حال خودم بودم و توجهی به آن شخص نکردم، ولی وقتی از جلوی من عبور کرد دیدم حضرت آیتالله بهجت قدسسره است. وقتی از حرم بیرون آمدم دست در جیبم کردم و دیدم سیصد تومان در جیب من گذاشتهاند؛ یعنی خرجیِ همه ماه رمضان.