موسسه آموزش عالی ریحانة النبی (سلام الله علیها)
سلاح ما، قلم است؛ سلاحمان را بر زمین نمی گذاریم....
سلاح ما، قلم است؛ سلاحمان را بر زمین نمی گذاریم....
شنبه 97/06/17
منبر
محمد پامنبری حاج آقا اتابکی بود در میدان صادقیه. من هم گاهی از اوقات چهارشنبه شبها پای منبر حاج آقا جاودان میرفتم. محمد بخاطر نوع کارش گاهی فرصت میکرد که چهارشنبهها به منبر حاجآقا جاودان بیاید.
عشقم
عزیزم * گلم * عشقم * مال تنهاییهامون بود و «محمدم» جلوی بقیه. مرا جلوی اقوام «سادات» و جلوی نامحرم و غریبه «سادات خانم» صدا میزد. برای خودش که «فاطمه جان»، «عزیز» و …
گاهی حس میکنم محمد امانت حضرت زینب سلام الله علیها دست من بود. سختیهایش باقی است اما وقتی به آخر سختیها فکر میکنم، زیباییها به سراغم میآید.
دختر حضرت زهرا
محمد در آخرین پیامک برایم نوشته بود: هرجا باشم عاشقتم. ایران باشم یا خارج، هرجا باشم عاشقتم…
میگفت: همسر سادات داشتن هم خوب است و هم سخت. فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا سلام الله علیها است، اجازه بدرفتاری را به آدم نمیدهد و از طرفی قدمهایش برکت زندگی است.
شهید محمد کامران
راوی: همسرشهید
شنبه 97/06/10
ﻋﻤﻞ ﻭﺍﺣﺪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻧﻴﺖ ﮔﺎﻫﻰ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺗﺎﻡ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﻧﺎﻗﺺ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺍﺯ ﺳﻨﺦ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺍﻋﻠﻰ، ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺍﺯ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺍﺳﻔﻞ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻮﺣﺸﻪ ﻣﺪﻫﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ. ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ، ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﻠﺎﻥ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﺩﺭ ﺍﺟﺰﺍﺀ ﻭ ﺷﺮﺍﻳﻂ (ﻭ) ﺻﻮﺭﺕ ﻇﺎﻫﺮﻯ ﻋﻤﻞ ﻫﻴﭻ ﺗﻔﺎﻭﺗﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻟﻴﻜﻦ ﺁﻥ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺍﻟﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺍﻋﻠﻰ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﺳﻘﻮﻁ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺍﺳﻔﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻇﻠﻤﺖ ﺷﺒﻴﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﻧﺎﻥ ﺟﻮﻳﻦ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻋﺼﻤﺖ (ﻉ) ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ، ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻣﺪﺡ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﻓﺮﺳﺘﺪ. ﺟﺎﻫﻞ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﻰ ﻭ ﻏﺬﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻣﺮ ﻣﻬﻤﻰ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﭼﻴﺰ ﻣﻬﻤﻰ ﻧﻴﺴﺖ، ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻗﺼﺪ ﺧﺎﻟﺺ ﻭ ﻧﻴﺖ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ. ﺭﻭﺡ ﻋﻤﻞ ﻗﻮﻯ ﻭ ﻟﻄﻴﻒ ﻭ ﺍﺯ ﻗﻠﺐ ﺳﻠﻴﻢ ﺻﺎﻓﻰ ﺻﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ.
منبع : چهل حدیث امام خمینی (ره)
پنجشنبه 97/05/25
متکبر،بخیل و ترسو هستند.
ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ علیه السلام ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:
ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ،ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺳﻮ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ.
خصال، ج ۱، ص ۳۱۷
چهارشنبه 97/05/24
انسان حق ندارد عیب کسی را بگوید.حالا بعضی ها مےگویند آقا ما دیده ایم کہ مےگوییم، ندیده که نمےگوییم.
جواب این است که چون دیدی و مےگویی غیبت است، اگر ندیده باشی که تهمت است.
هیچ عیبی نداری، مریضی، همه اش عیب این و آن را می گویی که فلانی چنین، فلانی چنین! چه کار داریم که فلانی بد است یا خوب، بہ ماچه؟ ما ببینیم خودمان چه کاره هستیم.خطبه ای در نهج البلاغه راجع به غیبت است که مولا علی علیه السلام می فرمایند: « اگر شما هیچ عیبی نداشته باشید همین که عیب مردم را می گویی، همین بزرگترین عیب است»
“از بیانات دلنشین آیت الله مجتهدی(ره)”
یکشنبه 97/05/21
هرلحظه و هرزمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند
1- ناظر اول خــدا است.
ألَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؛
آیا انسان نمیداند که خدا او را نگاه میکند؟
سوره مبارکه علق آیه ۱۴
2- ناظر دوم ملائک مقرب خدا هستند؛
الله تعالی میفرماید :
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید؛
از شما حرکتی سر نمیزند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند
سوره مبارکه قاف آیه ۱۸
سومین ناظر زمین است.
خداوند در قران کریم میفرماید :
یوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها؛
در آنروز زمین هرچیزی که دیده را بیان میکند.
سوره مبارکه زلزال میکند
چهارمین ناظر اعضاء و جوارح خود ما میباشند.
الله سبحان می فرماید :
تکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
در آنروز دستها و پاها شهادت میدهند که چه کاری کردهاند.
سوره مبارکه یس آیه ۶۵
معراج المؤمنین
یکشنبه 97/05/21
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل میکند: وقتی آقا شیخ مرتضی زاهد را درون قبر گذاشته بودند، جناب شیخ فرمودند: بلافاصله از جانب خدای متعال خطاب رسید به نکیرین : شما این بنده ی مرا به من واگذار کنید، کاری به کار ایشان نداشته باشید.
او در عمرش به خاطر من با خلق متواضع بود، ذره ای در خود احساس غرور نداشت.
کیمیای محبت/ص ۱۱۱