مراسم رحلت حضرت معصومه سلام الله علیها

مراسم رحلت حضرت معصومه سلام الله علیها

کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدا
اگر چه دست و پـا گم می شود، دل می شود پیدا
گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت
برادر خواهری اینگونه مشـکل می شود پیـــدا
ز هر دلــشوره ای دل را به دریــای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا
دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم
و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا
دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون
حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا
بدون زهر هم معصو مه ی دور از رضا می مرد
مـــثالش زینـب کبـــری، دلایـــل می شود پیــدا

روایتی از تشرف امام خمینی به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در سال 57

روایتی از تشرف امام خمینی به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در سال 57

حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از دیرباز در بین عاشقان اهل بیت(ع) از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است. امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی نیز تقید خاصی به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) داشتند، به طوری که بعد از ورود به میهن در بهمن 1357 و در بحبوحه وقایع انقلاب، قصد زیارت حرم عبدالعظیم کردند.
ابوالفضل توکلی‌‌بینا از اعضای موتلفه اسلامی که راننده اتومبیل حامل امام به شهر ری برای زیارت حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بود در این رابطه می‌گوید: در یکی از روزهای نزدیک به 22 بهمن 1357، حضرت امام اظهار تمایل کردند که برای زیارت حضرت عبدالعظیم، به شهر ری بروند. تصمیم ایشان را حاج احمد آقا به ما ابلاغ کرد.
در آن وقت حکومت نظامی برقرار بود. حدود ساعت نه و ربع شب، ماشین را در پارکینگ محل سکونت امام آوردم و ایشان به اتفاق حاج احمد آقا و شهید عراقی سوار شدند و من هم بسرعت به سمت شهرری حرکت کردم. پس از ورود به بازار، حدود ده متر به حرم مانده، ماشین را متوقف کردم. بازار بسته بود. در آن ساعت شب، جمعیتی هم نبود. ولی نمی‌دانم چگونه خبر ورود امام به حرم حضرت عبدالعظیم پخش شد که جمعیت، به یکباره مانند آبی که از زمین بجوشد بازار و صحن را پر کرد.
به هرحال توانستیم حضرت امام را به حرم ببریم و امام هم به سرعت زیارت کرد و برگشت که در مجموع، بیش از نیم ساعت طول نکشید؛ اما مشکل این بود که چگونه امام را از حرم به بیرون منتقل کنیم. چون جمعیت زیاد بود و فشار می‌آورد.وقتی امام سوار شدند، دیدیم جمعیت مانع از حرکت می‌شوند. من به آرامی ماشین را به حرکت در آوردم. حاج احمد آقا دلواپس بود و می‌گفت: آقای توکلی الآن می‌افتند زیر ماشین. به هرحال، به هر زحمتی که بود، ماشین را به قسمت فلکه شهرری هدایت کردم. بعد به سرعت اتومبیل را به سوی مدرسه علوی هدایت کردم.

مراسم تکریم و معارفه مدیریت محترم موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانه النبی سلام الله علیها

مراسم تکریم و معارفه مدیریت محترم موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانه النبی سلام الله علیها

جلسه پرسش و پاسخ با حضورنماینده محترم مجلس شورای اسلامی کلانشهر اراک جناب آقای دکتر کریمی- طلاب موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانه النبی سلام الله علیها

جلسه پرسش و پاسخ با حضورنماینده محترم مجلس شورای اسلامی کلانشهر اراک جناب آقای دکتر کریمی- طلاب موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانه النبی سلام الله علیها

جایگاه حوزه و جایگاه دانشگاه

جایگاه حوزه و جایگاه دانشگاه

حوزه های علمیه در جامعه دینی و نظام ما دارای جایگاهی بس مهم و والا هستند. نقش حوزه ها در حرکت اسلامی و تربیت جامعه بسیار حساس و سرنوشت ساز است. با نگاهی به تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان در می یابیم که عالمان دینی همواره سرپرستی و هدایت جامعه را بر عهده داشته و در حوادث و به ویژه مبارزات مردم علیه طاغوت و حکومت های جائز زمان خویش، پیشاپیش مردم به قیام برخاسته اند. با پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی، و پدید آمدن افق های تازه، مسئولیت سنگین تری بر عهده حوزویان قرار گرفته است.
دانشگاه همواره جایگاه آموزش و کاوش در حوزه اندیشه های علمی بوده است و رسالت بلند آنان سوق دادن جامعه به سوی مقاصد بلند فرهنگی و اجتماعی است. دانشگاهیان به عنوان روشن فکرانی که از افق بالاتری به جامعه می نگرند، می توانند در پیشبرد جامعه به سوی رشد و تعالی نقش بسیار مهمی ایفا نمایند.

هر اندوه بیهوده‌ای را با تعقل و تفکر می‌توان برطرف کرد

هر اندوه بیهوده‌ای را با تعقل و تفکر می‌توان برطرف کرد

حجت الاسلام پناهیان:
اگر می‌خواهی حال خوش معنوی داشته باشی، لیزرِ عقلت را روی اندوه‌های دلت بینداز و آنها را نابود کن؛ خوب فکر کن و اندوه‌های بیخود را از دلت بیرون بریز!
مثلاً به خودت بگو: ۱. این مشکل هم یک امتحان الهی است ۲. الان خدا از اینکه تو داری زجر می‌کشی نارحت است؛ حتی بیشتر از خودت! و برایت جبران خواهد کرد ۳. هستند کسانی که بیشتر از تو مشکل دارند ۴. این مشکل برطرف خواهد شد و یک زمانی می‌رسد که اصلاً این غصه از یادت می‌رود.
هر اندوه بیهوده‌ای را با تعقل و تفکر می‌توان برطرف کرد. اما چرا بعضی‌ها وقتی فکر می‌کنند، اندوه‌شان برطرف نمی‌شود بلکه نگران‌تر می‌شوند؟ چون عقل‌شان درست کار نمی‌کند! کسی که عقل درستی ندارد، هرچه تفکر کند مسرور نمی‌شود بلکه گاهی تفکر حتی برایش ضرر هم دارد!

به سربازان دستور داده بودند دانشجویان را "شقه" کنند

به سربازان دستور داده بودند دانشجویان را "شقه" کنند

روايت شهيد دکتر چمران از ١٦ آذر ١٣٣٢:
دکتر مصطفی چمران، كه از شاهدان واقعه 16 آذر 32 است می‌گوید: در تاریخ ‌24 آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران می‌آید. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند.
روز ‌15 آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور می‌رسد که “باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده ای نجبند.
روز ١٦ آذر وخامت اوضاع به حد اعلا رسیده بود. شلوغی بیرون کلاس و صدای شدید چکمه‌های سربازان از نزدیک شدن حادثه‌ای حکایت می‌کرد تا بالاخره در کلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز با مسلسل سبک وارد کلاس شدند. یکی از آن‌ها لوله مسلسل را به طرف شاگردان عقب کلاس گرفته آماده تیراندازی شد و دیگری به همین نحو مأمور قسمت جلوی کلاس گردید.
مصطفی بزرگ‌نیا به ضرب سه گلوله از پای در آمد. شریعت رضوی که ابتدا هدف سرنیزه قرار گرفته به سختی مجروح شده بود، دوباره هدف گلوله قرار گرفت. ناصر قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود یکی از سربازان با رگبار مسلسل سینه او را شکافت و او را شهید کرد.

رتبه